آب شیرین کن

تولید کننده دستگاه های آب شیرین کن

آب شیرین کن

تولید کننده دستگاه های آب شیرین کن

قریش - آمنه زیباترین زنان قریش

معرفی کتاب: عروس قریش

صدای هلهله‌ی زنان را در خواب می‌شنید و صداهایی که به او مبارک باد! می‌گفتند که به دل جوانی راه پیدا کرده است که دل زنان مکه در گرو عشق اوست، همان زنانی که به زبان شادباش می‌گفتند و در دل، کینه عبدالله را می‌گرفتند، همان زنانی که در اندیشه‌ی عبدالله بودند؛ و عبدالله در اندیشه‌ی او. شب عروسی‌اش را به خواب دیده بود، شبی که دختران بسیاری به عشق چهره‌ی نورانی مرد بر سر راه عبدالله ایستاده و هنوز از او خواستگاری می‌کردند؛ ولی مرد بی توجه به آنان به سراغ آمنه آمده بود، آمنه‌ای که چشم جوانان مکه به درِ خانه‌اش بود و چشم او به عبدالله. مریم بصیری نویسنده‌ی کتاب که نگارش آثار داستانی متعدد و انجام کارهای پژوهشی را در پرونده کاریِ خود دارد، در این اثر با انتخاب زندگی و زیست آمنه و عبدالله‌بن عبدالمطلب داستانی خوشخوان از زندگی این دو بزرگوار به دست می‌دهد.

یکی از گونه‌های شناخته‌شده‌ی جهان رمان، روایت‌های زندگینامه‌ای است که چنانچه بر اساس بستر شخصیت‌های دینی روایت شده باشند مخاطب را با لایه‌ها و وجوه دیگری از این شخصیت‌ها آشنا می‌کند. آمنه نمی‌دانست رویا او را در ربوده بود و یا خودش داشت رویاهایش را رنگ می‌زد، فقط مردی را دید که گفت نامش ادریس پیامبر است و او را به تولد پیامبر عظیم‌الشانی نوید می‌دهد. خبر از سر کوه صفا تا مروه بر بال باد رفت و در دامنه‌ی ابوقُبیس و قُعیقعان همراه باران روان شد و همه دریافتند زیباترین جوان شهر به خواستگاری زیباترین دختر مکه رفته است. اگر چهره‌ی زیبای مردش را در خواب نمی‌دید اصلا فکرش را هم نمی‌کرد به آن سرعت قوت قلب پیدا کند و نبودِ عبدالله را تاب بیاورد و توان برخاستن داشته باشد.

رمان عروس قریش نوشته مریم بصیری و چاپ نشر اسم، یکی از همین رمان‌هاست که بر بستر زندگانی پدر و مادر پیامبر اسلام (ص) روایت خود را به پیش می‌برد. هر سوزن را به نام خدا بر پارچه فرو می‌برد و به یاد عبدالله بیرون می‌کشید و مطمئن بود که مرد هرگز در هیچ شرایطی ترکش نمی‌کند. در عمق دلش شاد بود، عبدالله ترکش نکرده بود، عبدالله با او بود؛ ولی شیرینی‌اش به همان بود که دیگر کسی عبدالله را نمی‌دید. زمانه‌ی جاهلیت اُولی با آمدن ابراهیم به سر آمد؛ حال هنگام آن است که با آمدن فرزند تو جاهلیت اُخری نیز به سر آید. قول بده وقتی هنگام مرگ فرا رسید، عروست را نیز به نزد خودت فرا بخوانی تا هر دو در یک دیار سر بر خاک گذاشته باشیم.

آمنه(س) مادر خورشید

آنها براى اثبات این مطلب به سخن پیامبر(ص) استنادکرده‏اند که مى‏فرماید: «لم یزل ینقلنى الله من اصلاب الشامخه الى الارحام‏المطهرات حتى اخرجنى الى عالمکم هذا و لم یدسننى دنس الجاهلیه; (8) خداوندهمواره مرا از پشتهاى پاک به رحمهاى پاک منتقل مى‏ساخت تا اینکه به این دنیاى‏شما آمدم و هرگز به افکار و ناپاکیهاى جاهلیت آلوده نشدم. (10) شیخ صدوق نیزدر «اعتقادات‏» خود مى‏فرماید: «اعتقادنا فى آباء النبى انهم مسلمون من آدم‏الى ابیه و اباطالب و کذا آمنه بنت وهب ام رسول الله(ص) (11) اعتقاد ما این‏است که پدران پیامبر(ص) از آدم تا عبدالله و ابوطالب و همچنین آمنه، مادرپیامبر، مسلم بوده‏اند.

انها کان وجهها کفلقه القمر المضیئه و کانت من احسن النساء جمالا و کمالا وافضلهن حسبا و نسبا (17) به درستى که چهره‏اش (آمنه) مثل ماه نورانى بود، درزیبایى و کمال از بهترین زنان به شمار مى‏آمد; و از نظر صفات و دودمان نیز ازبهترین‏ها بود. لطف الهى، بردبارى، اشعارى که درسوگ همسر مى‏سراید و رویاهاى دوران باردارى و فرزندى که پیش از تولد با اوسخن مى‏گوید، تنها سرمایه‏هاى این زن پاکدامن به شمار مى‏آید; سرمایه‏هایى که درسایه آن فرزندش را به دنیا مى‏آورد. «کعب الاحبار به معاویه گفت: من در هفتاد و دو کتاب خوانده‏ام که فرشتگان، جزبراى مریم و آمنه بنت وهب براى ولادت هیچ پیامبرى به زمین نیامدند و جز براى‏مریم و آمنه، براى هیچ زنى حجابهاى بهشتى را برپا نساختند.

ان صح ما ابصرت فى المنام فانت مبعوث على الانام من عند ذى الجلال و الاکرام تبعث فى الحل و فى الحرام تبعث‏بالتحقیق و الاسلام دین ابیک البر ابراهام فالله انهاک عن الاصنام ان لا تو الیها مع الاقوام (16). مرحوم مجلسى(ره) مى‏نویسد: این خبر دلالت‏بر ایمان عبدالله و آمنه و ابوطالب‏دارد; زیرا خداوند آتش را بر جمیع مشرکان و کفار واجب کرده است و اگر اینان‏مؤمن نبودند، آتش بر آنان حرام نمى‏شد. انتخاب و معیارهاى انتخاب از سوى خانواده «عبدالله‏» به نظر مى‏رسدمعیارهاى عبدالمطلب و همسرش در انتخاب همسرى شایسته براى «ماه‏» مکه‏عبدالله در دو بعد خلاصه مى‏شد:.

از هاجر تا آمنه‏ - نسخه قابل چاپ - اوشیدا

رسول خدا(ص) به دنیا آمد و در همان حال شنیدم کسى مى‏گفت: بهترین انسان‏ها را به دنیا آورده‏اى، او را از شرّ هر ستمگر و حسود در پناه خداوند احد و صمد قرار ده»(۲۴) روایت شده «که قبیله قریش در قحطى شدید و سختى به سر مى‏بردند اما وقتى که آمنه دختر وهب به رسول خدا(ص) باردار شد، زمین‏ها سبز و خرم و درختان داراى میوه شدند و از هر سو مسافران به شهر مکه روى مى‏آوردند و زمینه مبادلات تجارى و اقتصادى را فراهم نمودند، در نتیجه فراخى و نعمت فراوان شامل حال مکیان شد و سالى که حضرت آمنه به رسول خدا(ص) باردار گردید را سال فتح و استیفا و ابتهاج نامیدند»(۲۵) بنابر خواست الهى آمنه بهترین جایگاه و رویشگاه جهت شریف‏ترین انسان‏ها گردید و به واسطه ظرفیت وجودى گسترده‏اى که داشت خداوند براى او در دوره‏اى که بر اشرف انبیا باردار بود کرامت‏هایى به ظهور رساند که دوست و دشمن بدان اعتراف کردند.

در روایتى آمده است که رسول خدا(ص) فرمودند: «وقتى خداوند اراده کرد صورت‏هاى ما را بیافریند، ما را به صورت عمود نور قرار داده در صلب آدم قرار داد آنگاه به صلب‏هاى پدران و ارحام مادران منتقل کرد … وقتى خداوند آن نور را در صلب عبدالمطلب قرار داد و خارجش نمود، دو نیمه نمود، نیمى از آن را در عبداللَّه و نیمى را در ابوطالب نهاد، بعد نیمه‏اى را که از آن من بود، به آمنه و نیمه‏اى را که آنِ على بود به فاطمه بنت اسد منتقل کرد …»(۲۳) شخصیت پیامبر خدا(ص) چنان عظیم است که همه بخش‏هاى زندگى او اسرارآمیز و شگفت‏آور است در زندگى او چون ولادت پدران گرامیش امور خارق‏العاده فراوان است که نباید درباره آن هیچ گونه استبعادى نشان داد.

۲۳) بحارالانوار، ج ۳۵، ص ۳۴٫ ۲۴) همان، ج ۱۵، ص ۲۷۰ و ۲۶۹٫ ۲۵) همان، ص ۲۹۵ و منتهى الامال، ج ۱، ص ۴۱٫ ۲۶) تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۷ و ۸٫ ۲۷) مادر پیامبر، ص ۱۳۴، تذکرة الخواتین، ص ۶٫ ۲۸) بحار، ج ۱۵، ص ۲۴۸٫ ۲۹) همان، ص ۲۷۱٫ ۳۰) بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۷۳٫ ۳۱) فروغ ابدیت، ص ۱۴۹، به نقل از سیره حلبى، ج ۱، ص ۶۴٫و بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۲۴۸٫ ۳۲) اصول کافى، کلینى، ج ۱، ص ۴۵۴٫ ۳۳) فروغ ابدیت، ص ۱۵۶، به نقل از سیره حلبى، ج ۱، ص ۹۳٫ ۳۴) معجم البلدان، یاقوت حموى، ج ۱، ص ۸۰٫ ۳۵) بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۴۴۱٫ ۳۶) همان، ج ۱۵، ص ۲۵۶ و ۱۸۹٫. ۱۳) بحار الانوار، ج ۱۵، ص ۱۸٫ ۱۴) تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴٫ ۱۵) خصایص فاطمیه، محمدباقر واعظ تهرانى، ص ۲۰۲٫ ۱۶) تاریخ پیامبر اسلام، دکتر محمدابراهیم آیتى، ترجمه دکتر ابوالقاسم گرجى، ص ۴۷ به نقل از تاریخ یعقوبى، ج‏۱، ص ۳۶۳٫ ۱۷) فروغ ابدیت، جعفر سبحانى، ص ۱۲۰٫ ۱۸) همان به نقل از سیره ابن هشام، ج ۱، ص ۱۵۳ و بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۷۹٫ ۱۹) منتهى الامال، شیخ عباس قمى، ج ۱، ص ۴۱٫ ۲۰) فروغ ابدیت، ص ۱۴۰ به نقل از تاریخ طبرى، ج ۲، ص ۴٫ ۲۱) بحارالانوار، ج ۱۵، ص ۱۱۱٫ ۲۲) همان، باب بدء خلقه.

داستان حضرت آمنه (س) مادر پیامبر اکرم ( ص )|سی اُ

بعد از آن آمنه برای من تعریف کرد که : هنگامیکه مرت درد زایمان گرفت و دردم شدید شد از خانه ای که در آن بودم صدا های بسیاری شنیدم که شباهتی به شخن ادمیان نداشت و پرچمی از جنس سندس بهشتی دیدم که بر شاخه یاقوتی که در میان زمین و آسمان را پر کرده بود ، آویخته بودند و نوری از سر مبارک آن حضرت ساطع شد که همه چیز را روشن می کرد و بوسیله آن قصر های شام را دیدم که از زیادی نور مانند شعله آتشی شده بود. در میان آن کیسه گیاهی بود مانند ذریره سفید ، پس آن دل مقدس را ازآن پر کرد و به جای خود گذاشت و دست بر شکم مبارک آن حضرت کشید و با او سخن گفت و جواب شنید. او گفت « ای عباس ! اگر خوابت راست باشد از عبدالله پسری به دنیا می آید که اهل مشرق و مغرب تابه او می گردند.

پس از آن شبی در خواب دیدم که از بینی عبد الله مرغ سفیدی بیرون آمد و پرواز کرد تا به مشرق و مغرب عالم رسید. گمان می کردم که او عبد المطلب است ؛ پس به من نزدیک شد و فرزندم را گرفت و آب دهان خود را در دهان او ریخت. هنگامی که از خواب بیدار شدم از زن کاهنه ای که در قوم بنی مخزوم زندگی می کرد تعبیر این خواب را پرسیدم. شعیره اسدیه را دیدم که می گذشت و می گفت : ای آمنه ! کاهنان و بتها از این فرزند تو چه ها خواهند دید. من با حیرت به آن مرغ می نگریستم که ناگاه نوری شد و میان زمین و اسمان و مشرق و مغرب را فرا گرفت. بعد از این خواب پیوسته در فکر عبد الله بودم تا وقتی که آمنه (ع) را به قد خود در اورد.

عباس عموی پیامبر می گوید « برای پدرم عبد المطلب ، برادرم عبد الله متولد شد. و جوان بلند بالای را دیدم که از همه کس بلند تر و زیباتر و سفید تر و نیکوتر بود. در اطراف خود مرغان زیادی را می دیدم که بال های خود را به دور من گشوده بودند. وقتی او را در آغوش گرفتم بوی مشک می داد و من نیز مانند نافه مشک خوشبو شدم. پس از اینکه عبد الله به رحمت الهی پیوست حضرت رسول از آمنه متولد شد. طشتی از طلا داشت که با زمرد تزئین کرده بودند و شانه ای طلایی داشت. سپس برگشت تا بر بام کعبه نشست و همه قریش او را سجده کردند.

منبع

داده - عقاید مخالفین منطق و پاسخ های داده شده به آن

منطق چه فایدهای دارد؟

2 1 - مقاله نقدهایى بر علم منطق و پاسخ به آنها، محمدرضا محمدعلیزاده به نقل از }کاپلستون، تاریخ فلسفه، 1 / 106 ؛ فروغى، سیر حکمت در اروپا، 1 / 20 } 2 - خونجى، کشفالاسرار، 4 ؛ طوسى، اجوبة مسائل استرآبادى، 251 ؛ حلى، القواعد الجلیة، 186 ؛ رازى، تحریر القواعد المنطقیة 52 ؛ جرجانى، حاشیه بر شرح شمسیه، 57 ؛ یزدى، الحاشیة على تهذیب المنطق، 17 ؛ خبیصى، شرح تهذیب المنطق، 38 شبهه دوم: عدم امکان تصحیح فکر بشر و عدم امکان شناخت حقایق براى انسان برخى بر این عقیدهاند که اگر هم بپذیریم که در فکر انسان خطا رخ مىدهد، راهى براى تصحیح فکر بشر و امکان شناخت حقایق وجود ندارد؛ یعنی چون شناخت حقایق امکان ندارد برای همین تصییح فکر بشر ممکن نیست زیرا طریق علم، یا حس است یا عقل و هیچ کدام از این دو قابل اعتماد نیست.

ولى از آنجا که صرف انجام دادن یک عمل و حتى داشتن ملکهی یک عمل، بدون دانستن قوانین آن، باعث زایل شدن آن ملکه مىگردد، اما با دانستن قوانین آن عمل، ملکهی آن عمل از بین نخواهد رفت، باید گفت کسى که کارى 1 - رازى، شرحالمطالع، 17 2 - همان، 18 3 - همان، 17 ؛ ابنکمونه، الجدید فى الحکمة، 151 ؛ کاتبى، منطقالعین، 175 4 - الشفاء، القیاس، 117 ؛ فخررازى، الانارات، 9 ؛ شرحالاشارات، 10 ؛ رازى، تحریر القواعد المنطقیة، 61 5 - فخر رازى، شرح عیون الحکمة، 46 را بدون شناخت قوانین و فقط بر اساس ملکه شدن آن کار، انجام مىدهد همانند کسى نیست که افزون بر ملکه، قوانین را نیز مىشناسد و آن عمل بر اساس ملکه و قوانین از او صادر مىشود.

لغوی: درمعنای کلمه نطق امده است که از ریشه "نطق" گرفته شده است ودر کتب لغوی نظیر معجم الوسیط و المنجد به معنای کلام و یا سخن گفتن و حرف زدن امده است و کلمه منطق مصدر میمی و یا اسم مکان است به معنای مکان سخن گفتن ویا مکان کلام امده است اصطلاحی: متفکر جهان اسلام استاد مرتضی مطهری در کتاب اشنایی با علوم اسلامی خود در قسمت فلسفه و منطق در تعریف اصطلاح منطق اورده است :) "نطق" در کلمه ی منطق اشاره به قدرت تکلم انسان که ناشی از تفکر و قدرت ذهن اوست اشاره دارد نه ذات کلام وسخن ومراد حقیقت شعور و عقل انسان است که ان را با دیگر موجودات تمایز می بخشد (.

رابطه عقل و ایمان با فلسفه و دین

همچنین عقل حجت الاهی در نهاد آدمی است و احکام الهی به دو طریق در دسترس آدمی قرار داده شده است: یکی از طریق وحی و متون مقدس و دیگری از طریق عقل؛ بنابراین همان طور که احکام صریح در متون مقدس دارای حجیت و اعتبارند، احکام بدیهی عقلی (اعم از نظری و عملی ) نیز اعتبار دارند؛ به همین دلیل، عقل یکی از منابع احکام دین ،لحاظ شده است؛ از این رو در اسلام هیچ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌گاه تعارض بین عقل و دین وجود ندارد؛ بلکه اگر تعارض هم هست، بین احکام عقلی و احکام نقلی است که آن هم با روش و شیوه خاص حل می‌شود؛ یعنی همان گونه که دو خبر متعارض را بر اساس ترجیحات باب تعارض حل می‌کنیم، همین طور هم تعارض حکم عقلی با حکم نقلی را مرتفع می‌ سازیم؛ نتیجه آن که در حوزة اسلام ، به عقل هم در جهت رجوع به دین و هم در مورد کشف احکام دینی، اهمیت بسیاری داده شده است و اصول دین اسلامی را می‌توان از طریق استدلال عقلانی مبرهن کرد.

حتی من باید ابتدا چیزی را که تکلیف من است بدانم قبل از این که بتوانم آن را به صورت فرمان الاهی بپذیرم؛ از این رو، اخلاق، اصلاً به دین نیازی ندارد؛ بلکه به برکت عقل عملی محض خود بسنده است (همان: ص3)؛ اما از آن حیث که محسوس کردن مدعیات الزام های اخلاقی بدون تصور خدا و اراده او مشکل است، می‌توانیم بر‌اساس عقل فقط معتقد شویم که یک تکلیف اخلاقی برای متدین شدن داریم به این معنا که همه تکالیفمان را چنان تلقی کنیم که گویی آن‌ها فرامین خدایند و ما این عمل را به دلیل روح وقوت بخشیدن به نیت و عزم اخلاقی خود انجام می‌دهیم (همان: ص142)؛ بنابراین خصایص اصلی دین اخلاقی، عقاید جزمی و مناسک مذهبی نیست؛ بلکه تمایل قلبی به انجام همه تکالیف انسانی به صورت فرمان های الاهی است (محمد رضایی، 1379: ص268).

الوین پلانتینگا بر آن است که در گذشته اگر کسی می‌خواست به وجود خدا اعتقاد یابد، باید به براهین عقلانی اثبات وجود خدا متوسل می‌شد؛ ولی اکنون او می‌گوید: می‌توان این بینه گرایی را در مورد خدا انکار کرد و با وجود این، به خدا اعتقاد داشت و این اعتقاد هم به طور کامل عقلانی و بجا باشد؛ حتی اگر هیچ برهانی برای آن نداشته باشیم ؛ همان طور که شما می‌توانید به نحو کاملاً عقلانی وجود افراد دیگر یا وجود میز و صندلی در مقابل خود را باور داشته باشید، بدون این که برهان و استدلال قاطعی برای آن در اختیارتان باشد؛ البته این بدین معنا نیست که استدلال ، کارگر و مؤثر نیست.

منبع

سداب - تیره سداب

گیاه سداب چه خواص و مضراتی دارد؟

در طب سنتی ایران این گیاه و گونه ‌ های ان به خوبی شناسایی و درمان بسیاری بیماری ‌ ها کاربرد داشته است،  از نظر ابن سینا این گیاه، بسیار بادشکن و پالاینده رگ ها است و از خواص سداب برای درمان بیماری ‌ های مفصلی، گوش، حلق و بینی، اعصاب، ریوی، گوارشی، زنان، دفع انگل ‌ ها و کاهش میزان میل جنسی بهره می ‌ برد. کمپرس دم کرده سداب، روی چشم، خستگی چشم را برطرف و قدرت بینایی را تقویت می‌کند، همچنین برای تقویت روشنایی چشم می توان سداب، رازیانه، گل شاه پسند وحشی، گل سرخ و گل مامیران را به یک اندازه دم کرده و مصرف کرد، علاوه بر آن می توان گیاه سداب را همراه با نمک به همین منظور مصرف کرد.

برای تسکین سردرد می توان برگ‌های تازه سداب را روی پیشانی قرار داد، همچنین چنانچه سائیده این گیاه را با سرکه مخلوط کرده و کمی در بینی بچکانید، سردردی را که حاصل از سرماخوردگی باشد را ساکت می‌ کند، در ضمن گرد سائیده شده سداب همراه با عسل، درد مفاصل را برطرف می ‌ کند. بیشتر بخوانید:زیان جبران ناپذیر اسپری های ضد عرق هشدارها و موارد احتیاطی درباره مضرات مصرف سداب با وجود طیف گسترده ای از مزایای سداب برای سلامتی، اما این مصرف بیش از حد این گیاه باعث مسمومیت، ایجاد التهاب و ورم مخاط دستگاه هاضمه و رحم می شود. علاه بر این، سداب به عنوان گیاه بادشکن و پاکسازی کننده رگ ها نیز شناخته می شود و از سایر موارد درمانی آن می توان به بیماری های مفصلی، گوش، حلق و بینی، اعصاب، ریوی، گوارشی، زنان، دفع انگل ‌ها و کاهش میزان میل جنسی اشاره کرد.

گیاه سداب، پادزهر مناسبی جهت سموم حاصل از گزیدگی مار است و نیز مسمومیت ناشی از مشروبات الکلی را برطرف می ‌ کند، به این منظور کوبیده آن را با انجیر خشک و مغز گردو مخلوط کرده و بخورید. التهاب ناشی از آرتروز با استفاده از سداب کاهش می یابدف بنابراین بهتر است برای کمک به کاهش سفتی عضلات و بهبود دردهای مفصلی به طور روزانه یک تا 2 فنجان دمنوش سداب بنوشید. این گیاه همیشه سبز بوده و دارای گل هایی به رنگ زرد و کوچک است که  بوی زننده ای دارد و در گذشته برای مقابله با مرض وبا و بیماری ‌ های مسری دیگر از آن استفاده می شده است. مضرات سداب ( موارد احتیاطی و منع مصرف) علیرغم گسترده بودن خواص سداب، مصرف مقدار زیاد این گیاه موجب مسمومیت شده و ایجاد التهاب و ورم مخاط دستگاه هاضمه و رحم می ‌کند.

آرشیو برچسب ها تیره سداب

برگ ها همیشه سبز یا خزاندار؛ متناوب یا متقابل؛ مارپیچی؛ علفی یا چرمی؛ دمبرگ دار؛ غیرپوششی؛ معطر؛ ساده یا مرکب؛ برگ های مرکب بصورت سه برگچه ای یا پرمانند یا تک برگچه ای. سُداب (نام علمی: Ruta graveolens) از تیره مرکبات(سُدابیان) (rutaceae) گیاهی علفی پایا ساقه‌های منشعب و چوبی، برگهای متناوب دو تا سه قسمتی صاف و بی پرز است. پهنک برگ های ساده بصورت بریده بریده یا یکپارچه؛ گاهی خطی؛ یا بسیار منقسم؛ دارای رگبرگ های پرمانند یا تک رگبرگی. تولیدمثل و گرده افشانی:  گیاهانی هرمافرودیت، یا یکپایه، یا یک پایه ی نر، دوپایه، یا یکپایه ی پلی گام. فرم کلی تیره Rutaceae:  گیاهانی درختی یا درختچه ای یا علفی؛ اسانس دار.

منبع

عقیق - استحباب انگشتر عقیق

روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن

کلید: روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن  روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آنروایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن روایاتی درباره آداب انگشتر به دست کردن و جنس آن.

از امام باقر علیه السلام روایت شده است که فرمود: «هر که شب را به صبح برساند در حالى که انگشتر عقیق در دست راست داشته باشد و پیش از آنکه نگاهش به کسى بیفتد نگین آن را به سمت کف دست بچرخاند و در حالى که به آن نگاه مى‌کند سوره قدر را تا آخر بخواند، سپس بگوید: «آمَنْتُ بِاللهِ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَکَفَرْتُ بِالْجِبْتِ وَالطّاغُوتِ وَآمَنْتُ بِسِرِّ آلِ مُحَمّدٍ وَعَلانِیَتِهِمْ وَظاهِرِهِمْ وَباطِنِهِمْ وَاَوَّلِهِمْ وَآخِرِهِمْ»[41]  خداوند دو جهان او را از شرّ آنچه در زمین و آسمان است در آن روز نگه مى‌دارد و تا شب در حمایت پروردگار باشد». در روایتى دیگر آمده است که حضرت على علیه السلام انگشترى از حدید چینى صاف داشت که جملات زیر در هفت سطر بر آن نقش بسته بود و آن را هنگام جنگ‌ها و کارهاى سخت به دست مى‌کرد : اَعْدَدْتُ لِکُلِّ هَوْلٍ «لاإلهَ إلّااللهُ» وَلِکُلِّ کَرْبٍ «لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِالله» وَلِکُلِّ مُصیبَةٍ نازِلَةٍ «حَسْبِىَ اللهُ» وَلِکُلِّ ذَنْبٍ کَبیرَةٍ «اَسْتَغْفِرُ اللهَ» وَلِکُلِّ هَمٍّ وَغَمٍّ قادِحٍ «ماشاءَ اللهُ» وَلِکُلِّ نِعْمَةٍ مُتَجَدِّدَةٍ «الْحَمْدُ للهِِ» ما بِعَلِىِّ بْنِ اَبى‌طالِبٍ مِنْ نِعَمِ اللهِ فَمِنَ اللهِ».

بر اساس سنت اسلامی انگشتر را باید در دست راست گذاشت؟

[6] بنابر این، اگر عرفاً لازم باشد که حلقه‌ی ازدواج در دست چپ باشد، این کار اشکال ندارد، ولی چه بهتر که انگشتر عقیقی هم در دست راست خود، به نشانه شیعه بودن و برای بهره‌مندی از دیگر ثواب‌ها وفوائد آن داشته باشیم. در بعضی از روایات، مواردی غیر از آنچه در بالا گفته شد، مجاز دانسته شده است؛ مثلاً طبق روایتی از امام صادق‌(ع) انگشتری از پیامبر اکرم(ص) را بدون نگین معرفی کرد: «انگشتر رسول الله(ص) از نقره بود و نگین نداشت». انگشتر به دست کردن سنتی پسندیده‌ی است که همواره مورد توجه پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) بود، و روایات بسیاری در بیان جنس نگین و حلقۀ آن، طرح روی آن، نحوه و کیفیت گذاشتن آن وجود دارد.

البته، باید توجه داشت که همۀ توصیه‌ها و فضیلت‌های بیان شده در مسئله‌ی گذاشتن انگشتر آن هم در دست راست، استحبابی هستند؛ یعنی الزامی در آنها نیست. در روایاتی از امام موسای کاظم(ع) درباره‌ی این‌که در دست راست باشد سوال شد، حضرت فرمود: «اگر خواستی در دست راست و اگر خواستی در دست چپ». و در دست راست کردن انگشتر ایشان نماد و نشان دهندۀ این مطلب است و شیعیان برای اتحاد و تمسک به روش امامان خود از این روش تبعیت کنند. همچنین به گذاشتن آن در انگشتان دست راست بسیار توصیه شده و یکی از نشانه‌های شیعه بودن اعلام شده است. درباره‌ی طرح روی آن، به ذکرهایی با مضامین عالی مثل «الله الملک»؛ (خدا است که پادشاه است).

حضرت على(ع) انگشتر را در دست راست می‌گذاشت؛ چون او بعد از رسول خدا(ص) امام اصحاب یمین بود. البته، باید توجه داشت که پوشیدن زیور آلات طلا و از جمله انگشتر طلا برای مردان حرام است. مثلاً سفارش شده است نگین انگشتر عقیق باشد که باعث برکت و ایمنی از بلاها خواهد بود. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 5، ص 91، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق. [4] یعنی در دست راست کردن انگشتر به تبعیت از امام علی(ع) و پیامبر(ص) است. به این ترتیب که پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، امام اصحاب یمین هستند.

منبع

بازی - اصول استراتژی و تاکتیکی در بازی های یک نفره در تنیس

تاکتیک های ساده حمله و دفاع در فوتبال

در دفاع منطقه ای هر کدام از مدافعین و هافبک ها مسنول حفاظت از یک منطقه ی خاص در زمین هستند و زمانی که مهاجم حریف وارد منطقه و محدوده ی آن مدافع می شود این وظیفه ی همان مدافع است تا با مهاجم حریف یارگیری کند و زمانی که آن مهاجم منطقه ای مدافع را ترک می کند این وظیفه ای دیگر بازیکنان است تا از آن مهاجم حفاظت کنند. در نگاه اول فوتبال ورزش ساده ای بنظر می رسد که ۲۲ بازیکن به دنبال یک توپ می دوند تا آن را مال خود کنند و از آن وسیله ای بسازند برای رسیدن به دروازه ی حریف اما در دل سادگی فوتبال پیچیدگی هایی به چشم میخورد به اسم تاکتیک که مرز یک فوتبال مدرن و هدفمند و یک فوتبال دیمی و بی هدف را تعیین می کند.

جا به جایی بازیکنان حریف و بر هم خوردن نظم تیمی آنها برای تصاحب توپ این موقعیت را به تیم مقابل خواهد داد تا با استفاده از روزنه های ایجاد شده به قلب دفاع حریف بزنند و با استفاده از پاس های تودر و سریع برای خود ایجاد موقعیت گل کنند. آمدن بازیکن صاحب توپ به محوطه ی جریمه ی حریف و ارسال پاس به بیرون می تواند بهترین موقعیت برای بازیکنان فرصت طلب و شوت زنی باشد که پشت مدافعین حریف منتظر توپ گیری بوده اند تا دروازه ی حریف را با یک خطر جدی مواجه کنند. در واقع باید گفت پشت همه ی آن گل زدن ها , پیروز شدن ها و شکست خوردن ها اهداف و استراتژی هایی قرار دارد که اجرای هر کدام از آنها می تواند تعیین کننده باشد و یک تیم را برنده و دیگری را بازنده از میدان مسابقه خارج کند.

در عین حال اگر این تاکتیک به درستی اجرا نشود و منجر به لو رفتن توپ و از دست دادن آن شود می تواند تبعات سنگینی را به همراه داشته باشد که بارزترین آن ضد حملاتی خواهد بود که حریف در دستور کار قرار خواهد داد. تیم هایی که با این شیوه بازی می کنند معمولا خط دفاعی مستحکمی دارند و توانایی این را دارند که در کمترین زمان ممکن از دفاع به حمله تغییر شکل دهند و پروسه ی انتقال را به بهترین نحو ممکن انجام می دهند. این شیوه ی بازی کردن پاس های کوتاه و سریعی را بین بازیکنان طلب می کند که با تکیه بر آن می شود نظم تیمی حریف را بر هم زد و بازیکنان حریف را مجبور کرد تا برای بسدت آوردن توپ تلاش بیشتری انجام دهند.

ورزش بسکتبال|دابلیو آر

مقدمه تاریخچه بسکتبال پیشرفت بسکتبال بعد از جنگ جهانی اول بسکتبال در ایران قوانین ابتدایی ۱۳ قانون اولیه بسکتبال ابعاد زمین داوری بسکتبال قوانین داوری بسکتبال تخلّفات خطاها(Foul) خطاى شخصى خطاى اخراج (دیسکالیفه):Disqualifying Foul خطاى غیر ورزشى (Unsportsmanlike Foul) خطاى فنى (Technical Foul) خطاى مهاجم در حین حمله (شارژ کردن - Charging) خطاى طرفین - Double Foul مشخص کردن نوع خطا در برگه ی ثبت امتیازات علائم مربوط به امتیازات در داوری بسکتبال علائم مربوط به وقت در داوری بسکتبال علائم اجرایی بازی در داوری بسکتبال قوانین مینی بسکتبال. در این بازی، دو تیم سوار بر اسب در میدانی وسیع به تاخت و تاز می‌پردازند و هر تیم کوشش می‌کند توپی را که شش حلقه (مانند دستگیره) بر بدنه آن هست، با پرتاب کردن و پاس دادن به یاران خودی، به آن سوی میدان برساند و از حلقه و توری سبدی که در انتهای میدان بر روی ستونی چوبی نصب شده، عبور دهد.

پوک تاپوک، در میان اقوام متمدن قاره آمریکای جنوبی و مرکزی رواج بسیار داشت به ویژه اقوام مایا و تولتک (در ناحیه مکزیک کنونی) این بازی با توپ و حلقه‌های ثابت در میدانی وسیع انجام می‌شد. اما ، از قرن ها پیش در میان ساکنان نقاط مختلف قاره آمریکا ، به ویژه آمریکای مرکزی و جنوبی انواعی از بازی و مسابقه رایج بوده که کم و بیش به بسکتبال شباهت داشته است. این تحقیق در مورد ورزش بسکتبال بوده و به طور کامل به معرفی تاریخچه ، قوانین داوری و مسابقه ای ، زمین بازی و دیگر ویژگی های این ورزش می پردازد. در این ورزش دوازده بازیکن (که هر تیم شش بازیکن دارد) و 2 داور که یکی به عنوان داور اول و دیگری داور دوم است تشکیل این بازی را می دهند.

بسکتبال ورزشی است که در آن دو تیم شش نفره با هم رقابت می کنند و همه آن ها موظف هستند که توپ را فقط با دست خود لمس کنند. در کشورایران، نوعی بازی سنتی و قدیمی در میان گله دارها متداول است که آن را (پاتو) (PATO) می‌نامند. این بازی در اوایل پاییز سال 1891 میلادی توسط شخصی به نام جیمز نای اسمیت پایه ریزی و ابداع شد. همچنین یک توپ و دو سبد که هر سبد سهم یک تیم است و به عنوان دروازه آن ها به حساب می آید. این تحقیق به دانشجویان رشته های تربیت بدنی و دیگر رشته های مرتبط پیشنهاد می گردد. این بازی تا حدی شبیه بسکتبال است اما شباهت بازی پوک تاپوک با بیش از پیش است.

منبع